صبح كه بلند شدم نشستم پاي كامپيوتر. بر خلاف ديگر روزها خيلي توي اينترنت كار كردم. اين نو آور هم عجب چيز بيخوديه. رفتم توش ايميل گرفتم قبلا كه اصلا مرورگر پيداش نمي كرد؛ الان هم كه پيداش مي كنه كار نمي كنه. هر چي از توي ي"ياهو" و"هاتميل" ايميل زدم نيامد توي صندوق پستي. در عوض 6 تا نامه ميرفت توي آنجايي كه از آنجا ايميل زده بودم كه "متاسفانه ايميل به كاربر ما نرسيد". گفتم ريدم توي اين" اولين پست الكترونيكي ايراني". آخر سر گفتم ما منت هاتميل رو هم داريم فونت فارسي هم نخواستيم .

ساعت 10 و نيم رفتم مغازه وحيد عمه ولي فكر مي كردم همان مغازه قبلي اش است ديدم بسته است آمدم ظهر هم رفتم ديدم بسته است رفت خانه عمه آنجا گفت پسر حميد عمه كه مغازه عوض شده است. گفت رفته سر 20 متري ما هم رفتيم ته 20 متري{!} داشتم بر ميگشتم _فهميده بودم كه اشتباه كرده ام_كه ديدم خود پسره آمد. به هر حال با مهدي رفتيم مغازه دوستش. آنجا يه خورده تغييرات با اجازه من داد توش. بعد هم من پرينت رو ورداشتم آوردم خانه كه ببينند خوب است آنها هم گفتند نظراتشونو بعد بردم و 30 {تا} چاپ كرد .ماند 20 تا اعلاميه رنگي كه اينجا دونه اي 600 تومان پرينت مي كرد مهدي گفت كه ايران فيلم 250 تومن ميكنه بهتره. ساعت 4 و نيم مهدي آمد اينجا و بعد رفتيم چهار راه وليعصر و آنها را هم رديف كرديم. توي اتوبوس صحبت اينترنت و اين جور چيزها بود. بهش گفتم كه يه سايت دارم توي "ژئوسيتيز" و از اين جور چيزها. بعد دست كرد يه كارت اينترنت داد بهم از سهند. بهش گفتم من تعارف بلد نيستم يا پس بگير تعارفتو يا ورش مي دارم. پس نگرفت و من ورداشتم. دستش درد نكند.

توي خانه عمه عذرا و فاطمه خانم بودند. دكتر هم بعدا آمد . اي داد بيداد امروز چه دل پري داشتيم. راستي يادم رفت كه بگويم سجاد دم غروب آمد خانه ما كه فردا صبح زود بريم تفرش.


{ سال ۱۴۰۳: اعلامیه را که می‌خواستیم سفارش بدیم یارو متن آماده‌اش را خواند: «مرحوم مغفور جنت مکان خلد آشیان...» بابا که سن و سالی نداشت که این چیزها پشت سر اسمش ردیف بشه. گفتم این‌ها رو بردار. یارو برداشت و بعد گفت: «حالا بیشتر فکر کن شاید با تاسف و تاثرش رو هم خواستی برداری» گفتم نه خوبه چاپ کن. داشتم برمی‌گشتم خونه که یک دفعه دوزاریم افتاد که چی به من گفت. ادامه نداره. برگشتم خونه و تا بیست و یکسال و هشت ماه بعد که همین الان باشه این حرف رو فراموش نکردم.}

نوشته شده در: 1381-05-16 (21 سال 9 ماه 1 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک، ولی بیشتر تمرکزم روی لاراول است. این سایت را اولین بار با فلسک نوشتم ولی بعد تصمیم گرفتم آن را با لاراول نیز پیاده‌سازی کنم. هم نسخه‌ی فسلک و هم نسخه‌ی لاراول را می‌توانید روی گیت‌هابم پیدا و دانلود کنید.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: سه شنبه 15/5/1381
پست بعدی: پنج شنبه 17/5/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.