صبح بيدار شدم درس هرگز و اصلا . يادم نيست چه كار كردم الا اينكه عزيز سر ظهر آمد خانه ي ما. تمام راه را پياده آمده بود .

دم غروب هم با دكتر رفتيم مغازه ي وحيد عمه اينها. مقداري حساب كتاب از چهل بابا مانده بود. مهدي بود. به سختي دكتر يك مقدار بهش داد آن را هم قبول نمي كرد. دو تا از عكس هاي بابا را هم اسكن كرده بود ريخت توي "سي دي". يك مقدار با فتوشاپ روش كار كرده بود. خيلي عالي شده بود. باقي "سي دي " را هم مقداري برنامه ريخت .

موقع آمدن رفتيم خانه ي عمه عذرا. كمي هم آنجا نشستيم. علي عمه هم دو تا "سي دي " داد يكيش بود "قافله" كه در مورد انقلاب و امام و اينجور چيزها بود. يكي ديگر هم كه فيلم كارتوني بود . بيچاره عمه خيلي به خودش سخت مي گيرد وضع خانه شان از وضع خانه ي ما هم بدتر است {۱۴۰۳: دنیا ندیدگی و بی‌تجربگی منجر به نوشتن چنین جملاتی می‌شه!}

نوشته شده در: 1381-06-03 (21 سال 8 ماه 3 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک، ولی بیشتر تمرکزم روی لاراول است. این سایت را اولین بار با فلسک نوشتم ولی بعد تصمیم گرفتم آن را با لاراول نیز پیاده‌سازی کنم. هم نسخه‌ی فسلک و هم نسخه‌ی لاراول را می‌توانید روی گیت‌هابم پیدا و دانلود کنید.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: شنبه 2/6/1381
پست بعدی: دوشنبه 4/6/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.