ساعت شش‌ و نیم (چهارشنبه ۱۸ بهمن) وقت دندون‌ پزشکی داشتم. مطابق همه‌ی قرارهام در زندگی‌ زودتر رسیدم. دور تا دور اتاق انتظار نشسته بودن. تا ساعت هشت‌ و ربع نوبت من نشد و جالب اینکه بعد از ورود من به مطب برخلاف روال گذشته غیر از یک نفر مراجعه‌کننده‌ی دیگری نیومد! کارها می‌تونست سریع‌تر پیش بره ولی یه پسر جوونی بود که دکتر با راه‌انداختن هر مریضی اون رو به داخل فر‌ا‌میخوند و مشغول به درمانش می‌شد. اینجوری اگر چهار نفر جلوی من بودن شما انگار کن هشت نفر بودن. بعدا که دکتر داشت دندونم رو برای روکش قالب‌گیری می‌کرد متوجه شدم از بستگانشه و در صف اعزام به خدمت سربازی و اینکه «بره آدم شه و برگرده».

ساعت هشت و ربع نشستم زیر دست آقای دندون پزشک. در دهه پنجاه زندگیه. یکی از دفعات قبل با یه مریضش که صحبت می‌کرد سنش رو گفت و ما توی اتاق انتظار شنیدیم. سر حال و صمیمی با صحبت کردنی آرام. از این‌هایی که تا حالا قند توی دلشون آب نشده. همون شخصیتِ رفتاری که من دوست دارم باشم ولی نیستم. زن دکتر هم توی اتاق بود. قبلا چند بار توی مطب دیده بودمش. گرچه هر دو همسالند ولی مَرده جوونتر مونده. شاید هم به خاطر آرایش زیادی که می‌کنه باعث شده که مَرده رو جوونتر ببینم.

امروز جلسه اول از سه جلسه‌ی لازم برای روکش کردن دندان آسیای سمت چپ پایینم بود. دور دندان را تراشید و بعد قالب گرفت. دندان عقلم را هم که پریروز ترمیم کرده بودم و یک مقدار بلند بود و اذیتم می‌کرد را هم مقداری تراشید. الان خیلی بهتر شده. جلسه بعدی برای «پرو» و جلسه بعد هم نصبش ان‌شاءالله.

نوشته شده در: 1396-11-19 (6 سال 3 ماه 1 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک، ولی بیشتر تمرکزم روی لاراول است. این سایت را اولین بار با فلسک نوشتم ولی بعد تصمیم گرفتم آن را با لاراول نیز پیاده‌سازی کنم. هم نسخه‌ی فسلک و هم نسخه‌ی لاراول را می‌توانید روی گیت‌هابم پیدا و دانلود کنید.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: فونت وزیر
پست بعدی: هامون دیدگانیم!

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.