نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 17 سال 3 ماه پیش تحت عنوان خاطرات-خدمت وبلاگ
صبح با دکتر آمدیم پادگان. دکتر یکراست برگشت خانه چون امروز اورژانس نیست.
دویدنمان امروز یک مقدار کمتر شد، فقط دو دور و نیم به دور میدان صبحگاه. نمیدانم چرا اینقدر کم. ساجدی هم با ما میدوید و با آن صدای کلفت میخواند «یه روزی تو مزرعه، یه کلاغ پر سیاه، دلش میخواست بره زیارت امام رضا، …» که خیلی جالب بود. کلاغه میگفت که من از همه رو سیاهترم و امام رضا جای کبوترای سفید هستش نه من. من که کلی حال کردم.
صبح تمرین قلقگیری کردیم. من هم با کلاه چشم چپم را میپوشاندم تا بتوانم با چشم راست نشانهگیری کنم، به صفایی هم گفتم او هم گفت حالا توی میدان تیر یه کاری میکنیم. سر ظهر یه ستوان یکی اومد سر کلاس و بعد در مورد پوشال کولر پرسید. اصل و واقعیت قضیه اینه که کولر آسایشگاه ما خراب است و بچهها پول جمع کردند که پوشال کولر بخرند. سر کلاس عقیدتی که حاج آقا زارع استاد ما بودند بحث بالا گرفت و هر کسی یه چیزی گفت یک نفر که نمیدانم چه کسی بود و البته هیچکس نمیداند چه کسی بوده است گفت اینجا پوشال کولرش را هم ما میخریم. گذشت تا سر ظهر شد. حاج آقا زارع بین دو نماز برگشت و گفت « … فلان یگان پول جمع کردهاند و پوشال کولر خریدهاند …» و خلاصه قضیه بین فرماندهان و همه پخش شده. خوب این کاری است مذموم در چنین محیط نظامی که از بچهها پول جمع کنند و مایحتاج پادگان را تأمین کنند. خلاصه این ستوان یکم هم برای بازپرسی آمده بود و بچهها سعی کردند ماجرا را جمع کنند. ولی واقعیت این است که پول پوشال از بچهها جمع شد ولی پوشال خریده نشد. خلاصه برای همه بد شد علی الخصوص صفایی فرمانده گروهان.
بعد از ظهر کلاس داشتیم در مورد قطبنما. داشتیم در دستههایی کار میکردیم که عزیززاده فرمانده گردان یکم آمد و گفت گرای میله پرچم را بگیر. قطبنما دست احسان طباخی بود و او مشغول شد به گرا گرفتن. عزیز زاده هم گفت 514 سر کلاس جمع شوند و ما چنین کردیم و خودش آمد و قطب نما را تدریس کرد حالا صفایی هم سر کلاس بود. خلاصه از نظر من امروز روز بد صفایی بود. مرخصی شبانه ام تأیید شد و رفتم خانه.
چند صفحه بیشتر نتوانستم درس بخوانم ولی اینترنت کردم. حمام هم رفتم. در کل ساعت ۷ رسیدم خانه و ساعت ۱۰ و نیم خوابیدم. ایرادی ندارد. همین که میتوانم یک حمام درست بروم، یک آب خنک بخورم و سرجای خودم بخوابم، لباسهایم کثیف باشد مامان بشوید و … ارزش دارد.
من محسن هستم؛ برنامهنویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.