امروز صبح ساعت ۴ و نیم از خواب بیدار شدم در حالی که پوتین در پا داشتم و چهاربند و فانوسقه هم بهم آویزان بود. خوشبختانه دیشب نوری عقده ای پیش نزد ولی خیلی کوفته شده بودم. موقع به خط شدن اندکی نرمش کردیم یا شاید هم نکردیم، دقیقا خاطرم نیست ولی برای مراسم ورزش رفتیم به میدان صبحگاه.

چهار دور و نیم دور میدان صبحگاه دویدیم که یک رکورد فوق العاده بود ولی در عین حال جانمان هم به لبمان رسید. بچه‌ها در حین دویدن شعار می دادند «کارخانه دوستت داریم ما، دوستت داریم ما» چون کارخانه از گروهان ما رفته است به ۵۱۱ و جای او ساجدی آمده است به یگان ما. کارخانه هم بدجوری حال کرده بود و خوشش آمده بود. دو هفته پیش اصلا تصور نمی کردم که این قدر از کارخانه خوشم خواهد آمد و از رفتنش ناراحت خواهم شد. البته زیاد هم ناراحت نیستم چون در رژه و ... کمی ضعیف بودم و پرونده‌ام زیر بقل او بود و با رفتن او همه چیز تمام می‌شد!

بگذریم! بعد از این شعار چند تا شعار هم برای صفایی فرمانده گروهان ما دادند که اینها هم خیلی خوب بود چون ف گروهان ما آدم فوق العاده قابل احترامی است. ولی بعد کار افتاد به چاپلوسی و پاچه خواری جمعی. برای فلاح‌پور و ساجدی و .... هر کسی که دم دست بود شعار می‌دادند که من البته نپسندیدم.

بعد از آموزش یعنی ساعت ۵ بعد از ظهر دفترچه‌های مرخصی را که توزیع می‌کردند دیدم که مرخصی من خوشبختانه تایید شده است. لذا سریع لباسهایم را برداشتم و آمدم طرف درب خروجی. در کانکس لباسهایم را عوض کردم و آمدم خانه.

فائزه فردا می رود به مکه، البته به جده اول و لازم بود که در خانه باشم. وقتی رسیدم مامان و احسان و حسن و فایزه رفته بودند خانه عمه رقیه برای خداحافظی و فقط فرشته در خانه بود . یک پارچ شربت آلبالو در یخچال بود که همه‌اش را من خوردم. از آلبالوهای باغچه درست شده بود و گویا تنها شربت قابل استحصال از آلبالوها بوده که عطش این روزهای خدمت من اجازه نداد که کس دیگری از آن بهره مند شود.

بعد رفتم حمام . مامان اینها هم بعد از، از حمام آمدن من آمدند. فائزه که کامل چادری شده است. خلاصه شب هم دور هم گذشت. اندکی که نه، بیش از اندکی شب اینترنت کردم. بعد از مدتها ساعت نزدیک ۱۱ بود که خوابیدم.

نوشته شده در: 1386-04-23 (17 سال 3 ماه 2 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.