سه روزه مدام بهم می‌گه یه کاری رو بکن. چند بار بهش گفتم مادر من این مساله برای من بی ارزشه و دلخوری که ایجاد می‌کنه بیشتر از نفعیه که برای من داره. امروز دوباره گفت که وقتی اومد من خودم بهش می‌گم. گفتم اگر بگی همونجا می‌گم که دخالت نکن. خیلی ناراحت شد و گفت خودت رو بیشتر از این از چشمم ننداز.

نوشته شده در: 1399-02-09 (4 سال 6 ماه 3 روز پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: سختی
پست بعدی: شروع وبلاگ

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.