نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 17 سال 3 هفته پیش تحت عنوان خاطرات-خدمت وبلاگ
ساعت سه و چهل و پنج دقیقه صبح با روشن شدن تلویزیون از خواب بیدار شدم و خود را مهیای آمدن به پادگان نمودم.
با دکتر ساعت از چهار و نیم گذشته بود که از پارکینگ درآمدیم. نرسیده به میدان شهدا دوباره حائری از بچههای یگان را سوار کردیم. البته از او گذشته بودیم که دیدم هم اوست، لذا به دکتر گفتم که نگه دارد و باز هم البته در همانجاها به دنبال او اصلاً می گشتم. خلاصه بار سوم بود که او را سوار کردیم.
بعد از نظافت منطقهی نظافت عمومی آمدیم و رفتیم به میدان صبحگاه برای ورزش. بعد از ورزش رژه نرفتیم. موقع نرمش صفایی آمد و پشت گردنم را نگاه کرد و گفت پشت گردنت را خط بگیر. پنج شنبه گفته بود که این کار را بکنیم. بعد اضافه کرد: «صفری با انضباط امروز بیانضباط شده است!»
وقتی به یگان برگشتیم بچههایی که پشت گردنشان را مرتب نکرده بودند از جمله من دنبال تیغ میگشتند و بعضا مشترکا از یک تیغ استفاده میکردند که کار فوقالعاده خطرناکی است. من یک نیم تیغ از احسان طباخی گرفتم و سید زحمت تیغ انداختن پشت گردنم را کشید.
بعد رفتیم برای تمرین مراسم سر دوشی. خوب بود ولی احساس کردم پایم را زیاد بالا نمیآورم! و کسر کار میروم. ولی در کل رژه خوب برگزار شد و فرمانده و جانشین فرمانده از گروهان کوچکترین ایرادی نگرفتند. بعد از پایان رژه به یگان آمدیم و ناقص کردیم و به مسجد رفتیم برای جشن میلاد حضرت ابوالفضل که هم امروز است.
بعد از {نظر؟} دوباره رفتیم تمرین مراسم و دوبار رژه رفتیم که از نظر من بد نبود. بعد آمدیم و کیسه انفرادیام را نسبتاً خالی کردم و در کیف دستیام ریختم و آماده شدم برای رفتن به مرخصی با احسان طباخی. با او تا میدان امام حسین آمدم و {او} رفت به مترو و من اتوبوسهای انقلاب را سوار شدم.
در خانه نشستم پای اینترنت. این عادت بد این روزهای من است که مرا از تمام کارهایم باز میدارد. قبوض تلفن ثابت و موبایلها آمده است. موبایلها را باز نکردم ولی تلفن چهل و شش هزار تومان آمده است. حدود هفت هزار تومان خدمات ویژه که همان اینترنت است و بخش دیگری هم برای تلفنهای خارج از کشور است که برای فایزه زدند. البته این مبلغ فقط تا ۱۳۸۶/۵/۱ است و ترکاندن من در زمینهی اینترنت بیشتر در ماه مرداد اتفاق افتاده است و باید کماکان منتظر بود.
زیر دستشویی لولهی آب، نوار تفلونش باز شده است و چکه میکند و زیر دستشویی را خیس خالی کرده بود. من حال و حوصلهی ور رفتن با آن را نداشتم. کاسهای زیرش نهادم و شب هم آب را قطع کردم.
من محسن هستم؛ برنامهنویس PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک، ولی بیشتر تمرکزم روی لاراول است. این سایت را اولین بار با فلسک نوشتم ولی بعد تصمیم گرفتم آن را با لاراول نیز پیادهسازی کنم. هم نسخهی فسلک و هم نسخهی لاراول را میتوانید روی گیتهابم پیدا و دانلود کنید.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.